"نقل کرده اند روزی خداوند از
موسی خواست تا هنگامی که به کوه تور می رود با خود پست ترین موجود را ببرد ، موسی
هرچه در اطراف خود نگاه کرد نتوانست خود را بر انسان های دیگر برتری دهد درنتیجه
خود به راه افتاد. در بین راه سگی زشت و بی مو دید، با خود گفت این سگ که پست تر
از من هست...
به سگ گفت تا همراه او شود، رفتند تا رسیدند به رود خانه ای، تا موسی آمد که
لباسهایش را جمع و جور کند و از رودخانه بگذرد دید که سگ با یک جست پرید در
رودخانه و سریع شنا کرد و به آن سمت رسید. موسی با دیدن این صحنه به سگ گفت برود.
هنگامی که نزد خدا رسید به او گفته شد که اگر سگ را می آوردی عظمت نبوتت را کم
می کردیم...."
پ.ن:
1- هرگز خودمان را برتر از اطرافیان ندانیم اگر نه .....
2- هر فرد توانایی ها و قابلیتهای منحصر به خود را دارد که شاید ما از آن بی
اطلاعیم پس پیشاپیش قضاوت نکنیم.