سلام.
دیروز از صبح تا نیمه های شب مشغول فعالیت در شعبه اخذ رای بودم.
برخلاف دور اول ، دور دوم حضور کمتر از حد انتظار بود. در صندوق ما تنها 77 نفر شرکت کرده بودند و از این تعداد در حدود 30 نفر از اعضای خود صندوق و خانواده هایشان بودند.
اما....
اما در حدود ساعت نه و ربع بود که یک اتفاق جالب افتاد.
ما صندوق روفک پلمپ کرده بودیم و داشتیم کار های اداری و ... رو انجام می دادیم که صدای زنگ در اومد.
یکی از منشی ها رفت و در رو باز کرد.
بعد از چند لحظه اومد دنبال من و گفت با شما کار دارند.
رفتم بالا .
یک خانم موجه دم در وایساده بود. تا من رو دید گفت : آقا شما رئیس صندوقید؟ گفتم امرتون رو بفرمائید.
گفت خاک بر سر من. الهی که بمیرم. تو رو به خدا بگذارید من بیام و رای بدم.
جا خورده بودم! این خانم چرا اینجوری می کرد؟!!
دوباره گفت خاک بر سر من. من توی خونه داشتم مریض داری می کردم فراموش کردم ساعت چنده. و اشک توی چشمش حلقه زد!
براش توضیح دادم که امکان نداره و ... و اون هم سرش رو به نشونه ناراحتی انداخت پائین. لحظه آخر که داشت می رفت گفت: کاش می شد رای بدم، یک اصول گرا بیشتر هم یکیه.
پ.ن:
می توانید برای اطلاع از نتایج دور دوم انتخابات اینجا را ببینید.
نویسنده : مهدی سالم » ساعت 11:43 صبح روز شنبه 87 اردیبهشت 7