باز هم سایت گوگل و ......
جالب اینکه مدیر فنی سایت گوگل یک ایرانی است !!
باز هم سایت گوگل و ......
جالب اینکه مدیر فنی سایت گوگل یک ایرانی است !!
پول برق را باید داد، پول آب جدا.
و دیگر هیچ
و دیگر جایی برای ما نیست.
باید رفت که جنس ما ماندنی نیست.
1 - واژه حجاب
2 - سیمای حقیقی مسأله حجاب
3 - معاشرت آزاد از جنبه روانی
4 - بحثی در حس تغزل
5 - معاشرت آزاد از نظر زندگی خانوادگی
6 - معاشرت آزاد از نظر زندگی اجتماعی
فلسفه پوشش در اسلام
فلسفههائی که قبلا برای پوشش ذکر کردیم غالبا توجیهاتی بود که مخالفین پوشش تراشیدهاند و خواستهاند آن را حتی در صورت اسلامیش امری غیر منطقی و نامعقول معرفی کنند . روشن است که اگر انسان مسألهای را از اول خرافه فرض کند ، توجیهی هم که برای آن ذکر میکند متناسب با خرافه خواهد بود
اگر بحث کنندگان ، مسأله را با بیطرفی مورد کاوش قرار میدادند در مییافتند که فلسفه پوشش و حجاب اسلامی هیچیک از سخنان پوچ و بیاساس آنها نیست
ما برای پوشش زن از نظر اسلام فلسفه خاصی قائل هستیم که نظر عقلی آن را موجه میسازد و از نظر تحلیل میتوان آنرا مبنای حجاب در اسلام دانست
واژه حجاب
پیش از اینکه استنباط خود را در این باره ذکر کنیم لازم است یک نکته را یادآوری کنیم .
آن نکته اینست که معنای لغوی حجاب که در عصر ما این کلمه برای پوشش زن معروف شده است چیست ؟ کلمه حجاب هم به معنی پوشیدن است و هم به معنی پرده و حاجب . بیشتر استعمالش به معنی پرده است . این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش میدهد که پرده وسیله پوشش است ، و شاید بتوان گفت که به حسب اصل لغت هر پوششی حجاب نیست ، آن پوشش حجاب نامیده میشود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد . در قرآن کریم در داستان سلیمان ، غروب خورشید را اینطور توصیف میکند : " « حتی توارت بالحجاب »" ( 1 ) یعنی تا آنوقتی که خورشید در پشت پرده مخفی شد . پرده حاجز میان قلب و شکم را " حجاب " مینامند
در دستوری که امیرالمؤمنین علیه السلام به مالک اشتر نوشته است میفرماید : « فلا تطولن احتجابک عن رعیتک » ( 2 ) . یعنی در میان مردم باش ، کمتر خود را در اندرون خانه خود از مردم پنهان کن ، حاجب و دربان ترا از مردم جدا نکند ، بلکه خودت را در معرض ملاقات و تماس مردم قرار بده تا ضعیفان و بیچارگان بتوانند نیازمندیها و شکایت خود را بن گوش تو برسانند و تو نیز از جریان مور بیاطلاع نمانی
پاورقی : 1 - سوره ص ، آیه . 32 2 - نهج البلاغه ، نامه . 53
ابن خلدون در مقدمه خویش فصلی دارد تحت عنوان " فصل فی الحجاب کیف یقع فی الدول و انه یعظم عند الهرم " در این فصل بیان میکند که حکومتها در بدو تشکیل میان خود و مردم حائل و فاصلهای قرار نمیدهند ولی تدریجا حائل و پرده میان حاکم و مردم ضخیمتر میشود تا باعخره عواقب ناگواری به وجود میآورد . ابن خلدون کلمه حجاب را به معنی پرده و حائل - نه پوشش - به کار برده است
استعمال کلمه حجاب در مورد پوشش زن یک اصطلاح نسبة جدید است . در قدیم و مخصوصا در اصطلاح فقهاء کلمه " ستر " که به معنی پوشش است به کار رفته است . فقهاء چه در کتاب الصلوه و چه در کتاب النکاح که متعرض این مطلب شدهاند کلمه " ستر " را به کار بردهاند نه کلمه حجاب را . بهتر این بود که این کلمه عوض نمیشد و ما همیشه همان کلمه " پوشش " را به کار میبردیم . زیرا چنانکه گفتیم معنی شایع لغت حجاب پرده است ، و اگر در مورد پوشش به کار برده میشود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همین امر موجب شده که عده زیادی گمان کنند که اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود
وظیفه پوشش که اسلام برای زنان مقرر کرده است بدین معنی نیست که از خانه بیرون نروند . زندانی کردن و حبس زن در اسلام مطرح نیست . در برخی از کشورهای قدیم مثل ایران قدیم و هند چنین چیزهائی وجود داشته است ولی در اسلام وجود ندارد
پوشش زن در اسلام اینست که زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوهگری و خودنمائی نپردازد . آیات مربوطه همین معنی را ذکر میکند و فتوای فقهاء هم مؤید همین مطلب است و ما حدود این پوشش را با استفاده از قرآن و منابع سنت ذکر خواهیم کرد . در آیات مربوطه لغت حجاب به کار نرفته است . آیاتی که در این باره هست چه در سوره مبارکه نور و چه در سوره مبارکه احزاب ، حدود پوشش و تماسهای زن و مرد را ذکر کرده است بدون آنکه کلمه حجاب را به کار برده باشد . آیهای که در آن ، کلمه حجاب به کار رفته است مربوط است به زنان پیغمبر اسلام
میدانیم که در قرآن کریم درباره زنان پیغمبر دستورهای خاصی وارد شده است . اولین آیه خطاب به زنان پیغمبر با این جمله آغاز میشود : « یا نساء النبی لستن کأحد من النساء »یعنی شما با سایر زنان فرق دارید
اسلام عنایت خاصی داشته است که زنان پیغمبر چه در زمان حیات آن حضرت و چه بعد از وفات ایشان ، در خانههای خود بمانند ، و در این جهت بیشتر منظورهای اجتماعی و سیاسی در کار بوده است . قرآن کریم صریحا به زنان پیغمبر میگوید : « و قرن فی بیوتکن »یعنی در خانههای خود بمانید . اسلام میخواسته است " امهات المؤمنین " که خواه ناخواه احترام زیادی در میان مسلمانان داشتند از احترام خود سوء استفاده نکنند ، و احیانا ابزار عناصر خودخواه و ماجراجو در مسائل سیاسی و اجتماعی واقع نشوند . و چنانکه میدانیم یکی از " امهات المؤمنین " ( عایشه ) که از این دستور تخلف کرد ، ماجراهای سیاسی ناگواری برای جهان اسلام به وجود آورد . خود او همیشه اظهار تأسف میکرد و میگفت دوست داشتم فرزندان زیادی از پیغمبر میداشتم و میمردند اما به چنین ماجرائی دست نمیزدم
سر اینکه زنان پیغمبر ممنوع شدند از اینکه بعد از آن حضرت با شخص دیگری ازدواج کنند به نظر من همین است . یعنی شوهر بعدی از شهرت و احترام زنش سوء استفاده میکرد و ماجراها میآفرید
بنابراین اگر درباره زنان پیغمبر دستور اکیدتر و شدیدتری وجود داشته باشد بدین جهت است
به هر حال آیهای که در آن آیه کلمه " حجاب " به کار رفته آیه 54 از سوره احزاب است که میفرماید : " « و اذا سالتموهن متاعا فاسالوهن من وراء حجاب »" . یعنی اگر از آنها متاع و کالای مورد نیازی مطالبه میکنید از پشت پرده از آنها بخواهید . در اصطلاح تاریخ و حدیث اسلامی هر جا نام " آیه حجاب " آمده است مثلا گفته شده قبل از نزول آیه حجاب چنان بود و بعد از نزول آیه حجاب چنین شد ، مقصود این آیه است که مربوط به زنان پیغمبر است ( 1 ) ، نه آیات سوره نور که میفرماید : « قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم »- الی آخر - « قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن » یا آیه سوره احزاب که میفرماید : « یدنین علیهن من جلابیبهن »- الی آخر
اما اینکه چطور شد در عصر اخیر به جای اصطلاح رائج فقهاء یعنی ستر و پوشش ، کلمه حجاب و پرده و پردگی شایع شده است برای من مجهول است ، و شاید از ناحیه اشتباه کردن حجاب اسلامی به حجابهائی که در سایر ملل مرسوم بوده است باشد . ما در این باره بعدا توضیح بیشتری خواهیم داد
پاورقی : 1 - رجوع شود به صحیح مسلم جلد 4 صفحات 151 - . 148
سیمای حقیقی مسأله حجاب
حقیقت امر اینست که در مسأله پوشش - و به اصطلاح عصر اخیر حجاب - سخن در این نیست که آیا زن خوب است پوشیده در اجتماع ظاهر شود یا عریان ؟ روح سخن اینست که آیا زن و تمتعات مرد از زن باید رایگان باشد ؟ آیا مرد باید حق داشته باشد که از هر زنی در هر محفلی حداکثر تمتعات را به استثناء زنا ببرد یا نه ؟ اسلام که به روح مسائل مینگرد جواب میدهد : خیر ، مردان فقط در محیط خانوادگی و در کادر قانون ازدواج و همراه با یک سلسله تعهدات سنگین میتوانند از زنان به عنوان همسران قانونی کامجوئی کنند ، اما در محیط اجتماع استفاده از زنان بیگانه ممنوع است . و زنان نیز از اینکه مردان را در خارج از کانون خانوادگی کامیاب سازند به هر صورت و به هر شکل ممنوع میباشند
درست است که صورت ظاهر مسأله اینست که زن چه بکند ؟ پوشیده بیرون بیاید یا عریان ؟ یعنی آنکس که مسأله به نام او عنوان میشود زن است ، و احیانا مسأله با لحن دلسوزانهای طرح میشود که آیا بهتر است زن آزاد باشد یا محکوم و اسیر و در حجاب ؟ اما روح مسأله و باطن مطلب چیز دیگر است و آن اینکه آیا مرد باید در بهرهکشی جنسی از زن ، جز از جهت زنا ، آزادی مطلق داشته باشد یا نه ؟ یعنی آنکه در این مسأله ذی نفع است مرد است نه زن ، و لااقل مرد از زن در این مسأله ذی نفعتر است . به قول ویل دورانت : " دامنهای کوتاه برای همه جهانیان بجز خیاطان نعمتی است "
پس روح مسأله ، محدودیت کامیابیها به محیط خانوادگی و همسران مشروع ، یا آزاد بودن کامیابیها و کشیده شدن آنها به محیط اجتماع است . اسلام طرفدار فرضیه اول است
از نظر اسلام محدودیت کامیابیهای جنسی به محیط خانوادگی و همسران مشروع ، از جنبه روانی به بهداشت روانی اجتماع کمک میکند ، و از جنبه خانوادگی سبب تحکیم روابط افراد خانواده و برقراری صمیمیت کامل بین زوجین میگردد ، و از جنبه اجتماعی موجب حفظ و استیفاء نیروی کار و فعالیت اجتماع میگردد ، و از نظر وضع زن در برابر مرد ، سبب میگردد که ارزش زن در برابر مرد بالا رود
فلسفه پوشش اسلامی به نظر ما چند چیز است . بعضی از آنها جنبه روانی دارد و بعضی جنبه خانه و خانوادگی ، و بعضی دیگر جنبه اجتماعی ، و بعضی مربوط است به بالا بردن احترام زن و جلوگیری از ابتذال او
حجاب در اسلام از یک مسأله کلیتر و اساسیتری ریشه میگیرد و آن اینست که اسلام میخواهد انواع التذاذهای جنسی ، چه بصری و لمسی و چه نوع دیگر به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج قانونی اختصاص یابد ، اجتماع منحصرا برای کار و فعالیت باشد . برخلاف سیستم غربی عصر حاضر که کار و فعالیت را با لذتجوئیهای جنسی به هم میآمیز دل ، اسلام میخواهد این دو محیط را کاملا از یکدیگر تفکیک کند
اکنون به شرح چهار قسمت فوق میپردازیم :
1 - آرامش روانی
نبودن حریم میان زن و مرد و آزادی معاشرتهای بی بندوبار ، هیجانها و التهابهای جنسی را فزون میبخشد و تقاضای سکس را به صورت یک عطش روحی و یک خواست اشباع نشدنی در میآورد . غریزه جنسی ، غریزهای نیرومند ، عمیق و " دریا صفت " است ، هر چه بیشتر اطاعت شود سرکشتر میگردد ، همچون آتش که هر چه به آن بیشتر خوراک بدهند ، شعله ورتر میشود . برای درک این مطلب به دو چیز باید توجه داشت : 1 - تاریخ همانطوری که از آزمندان ثروت یاد میکند که با حرص و آزی حیرتآور در پی گرد آوردن پول و ثروت بودهاند و هرچه بیشتر جمع میکردهاند حریصتر میشدهاند ، همچنین از آزمندانی در زمینه مسائل جنسی یاد میکند . اینها نیز به هیچ وجه از نظر حس تصرف تملک زیبا و یان در یک حدی متوقف نشدهاند . صاحبان حرمسراها و در واقع همه کسانی که قدرت استفاده داشتهاند چنین بودهاند
کریستن سن نویسنده کتاب " ایران در زمان ساسانیان " در فصل نهم کتاب خویش مینویسد : " در نقش شکار طاق بستان فقط چند تن از سه هزار زنی که خسرو ( پرویز ) در حرم داشت میبینیم . این شهریار هیچگاه از این میل سیر نمیشد
دوشیزگان و بیوگان و زنان صاحب اولاد را در هر جا نشان میدادند ، به حرم خود میآورد . هر زمان که میل تجدید حرم میکرد ، نامهای چند به فرمانروایان اطراف میفرستاد و در آن وصف زن کامل عیار را درج میکرد . پس عمال او هرجا زنی را با وصف نامه مناسب میدیدند ، به خدمت میبردند "
از اینگونه جریانها در تاریخ قدیم بسیار میتوان یافت . در جدید این جریانها به شکل حرمسرا نیست ، به شکل دیگر است ، با این تفاوت که در جدید لزومی ندارد کسی به اندازه خسرو پرویز و هارون الرشید امکانات داشته باشد . در جدید به برکت تجدد فرنگی ، برای مردی که یک صد هزارم پرویز و هارون امکانات داشته باشد میسر است که به اندازه آنها از جنس زن بهرهکشی کند
2 - هیچ فکر کردهاید که حس " تغزل " در بشر چه حسی است ؟ قسمتی از ادبیات جهان عشق و غزل است . در این بخش از ادبیات ، مرد ، محبوب و معشوق خود را ستایش میکند ، به پیشگاه او نیاز میبرد ، او را بزرگ و خود را کوچک جلوه میدهد ، خود را نیاز میبرد ، او را بزرگ و خود را کوچک جلوه میدهد ، خود را نیازمند کوچکترین عنایت او میداند ، مدعی میشود که محبوب و معشوق " صد ملک جان به نیم نظر میتواند بخرد ، پس چرا در این معامله تقصیر میکند " از فراق او دردمندانه مینالد
این چیست ؟ چرا بشر در مورد سایر نیازهای خود چنین نمیکند ؟ آیا تاکنون دیدهاید که یک آدم پول پرست برای پول ، و یک آدم جاهپرست برای جاه و مقام غزلسرائی کرده است ؟ ! آیا تاکنون کسی برای نان غزلسرائی کرده است ؟ چرا هر کسی از شعر و غزل دیگری خوشش میآید ؟ چرا همه از دیوان حافظ اینقدر لذت میبرند ؟ آیا جز این است که همه کس آنرا با زبان یک غریزه عمیق که سراپای وجودش را گرفته است منطبق میبیند ؟ چه قدر اشتباه میکنند کسانی که میگویند یگانه عامل اساسی فعالیتهای بشر عامل اقتصاد است !
قطعا چنین زنی مایل است که فرزندی که به دنیا میآورد از مرد مورد علاقهاش باشد نه از مردی که فقط به حکم قانون همسر او است و الزاما به حکم قانون نباید از غیر او آبستن بشود . همچنان مرد نیز طبعا علاقهمند است که از زن مورد عشق و علاقهاش فرزند داشته باشد نه از زنی که با زور قانون به او پیوند کردهاند . دنیای اروپا عملا نشان داده است که با وجود وسائل ضد آبستنی ، آمار فرزندان غیر مشروع وحشتآور است
اطلاع من از جنبه تاریخی کامل نیست . اطلاع تاریخی ما آنگاه کامل است که بتوانیم درباره همه مللی که قبل از اسلام بودهاند اظهار نظر کنیم . قدر مسلم اینست که قبل از اسلام در میان بعضی ملل حجاب وجود داشته است
تا آنجا که من در کتابهای مربوطه خواندهام در ایران باستان و در میان قوم یهود و احتمالا در هند حجاب وجود داشته و از آنچه در قانون اسلام آمده سختتر بوده است . اما در جاهلیت عرب حجاب وجود نداشته است و به وسیله اسلام در عرب پیدا شده است
ویل دورانت در صفحه 30 جلد 12 " تاریخ تمدن " ( ترجمه فارسی ) راجع به قوم یهود و قانون تلمود مینویسد :
" اگر زنی به نقض قانون یهود میپرداخت چنانکه مثلا بی آنکه چیزی بر سر داشت به میان مردم میرفت و یا در شارع عام نخ میرشت یا با هر سنخی از مردان درد دل میکرد یا صدایش آنقدر بلند بود که چون در خانهاش تکلم مینمود همسایگانش میتوانستند سخنان او را بشنوند ، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد "
علیهذا حجابی که در قوم یهود معمول بوده است از حجاب اسلامی چنانکه بعدا شرح خواهیم داد بسی سختتر و مشکلتر بوده است
در جلد اول " تاریخ تمدن " صفحه 552 راجع به ایرانیان قدیم میگوید :
" در زمان زردشت زنان منزلتی عالی داشتند ، با کمال آزادی و با روی گشاده در میان مردم آمد و شد میکردند . . . "
آنگاه چنین میگوید : " پس از داریوش مقام زن مخصوصا در طبقه ثروتمندان تنزل پیدا کرد
زنان فقیر چون برای کار کردن ناچار از آمد و شد در میان مردم بودند آزادی خود را حفظ کردند ولی در مورد زنان دیگر ، گوشهنشینی زمان حیض که برایشان واجب بود رفته رفته امتداد پیدا کرد و سراسر زندگی اجتماعیشان را فرا گرفت ، و این امر خود مبنای پردهپوشی در میان مسلمانان به شمار میرود . زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوش دارد از خانه بیرون بیایند ، و هرگز به آنان اجازه داده نمیشد که آشکارا با مردان آمیزش کنند . زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را ولو پدر با برادرشان باشد ببینند . در نقشهائی که از ایران باستان بر جای مانده هیچ صورت زن دیده نمیشود و نامی از ایشان به نظر نمیرسد . . . "
چنانکه ملاحظه میفرمائید حجاب سخت و شدیدی در ایران باستان حکمفرما بوده ، حتی پدران و برادران نسبت به زن شوهردار نامحرم شمرده میشدهاند
به عقیده ویل دورانت مقررات شدیدی که طبق رسوم و آئین کهن مجوسی درباره زن حائض اجرا میشده که در اتاقی محبوس بوده ، همه از او در مدت عادت زنانگی دوری میجستهاند و از معاشرت با او پرهیز داشتهاند سبب اصلی پیدا شدن حجاب در ایران باستان بوده است . در میان یهودیان نیز چنین مقرراتی درباره زن حائض اجرا میشده است
اما اینکه میگوید : " و این امر خود مبنای پرده پوشی در میان مسلمانان به شمار میرود " منظورش چیست ؟
آیا مقصود اینست که علت رواج حجاب در میان مسلمانان نیز مقررات خشنی است که درباره زن حائض اجرا میشود ؟ ! همه میدانیم که در اسلام چنین مقرراتی هرگز وجود نداشته است و ندارد . زن حائض در اسلام فقط از برخی عبادات واجب نظیر نماز و روزه معاف است ، و همخوابگی با او نیز در مدت عادت زنانگی جایز نیست ، ولی زن حائض از نظر معاشرت با دیگران هیچگونه ممنوعیتی ندارد که عملا مجبور به گوشهنشینی شود
و اگر مقصود اینست که حجاب رایج میان مسلمانان عادتی است که از ایرانیان پس از مسلمان شدنشان به سایر مسلمانان سرایت کرد ، باز هم سخن نادرستی است . زیرا قبل از اینکه ایرانیان مسلمان شوند آیات مربوط به حجاب نازل شده است
از سخنان دیگر ویل دورانت هر دو مطلب فهمیده میشود یعنی هم مدعی است که حجاب به وسیله ایرانیان پس از مسلمان شدنشان در میان مسلمانان رواج یافت و هم مدعی است که ترک همخوابگی با زن حائض ، در حجاب زنان مسلمان و لااقل در گوشهگیری آنان مؤثر بوده است
در جلد 11 صفحه 112 ( ترجمه فارسی ) میگوید :
" ارتباط عرب با ایران از موجبات رواج حجاب و لواط در قلمرو اسلام بود . عربان از دلفریبی زن بیم داشتند و پیوسته دلباخته آن بودند و نفوذ طبیعی وی را با تردید معمولی مردان درباره عفاف و فضیلت زن تلافی میکردند . عمر به قوم خود میگفت : با زنان مشورت کنند و خلاف رأی ایشان رفتار کنند . ولی به قرن اول هجری مسلمانان زن را در حجاب نکرده بودند ، مردان و زنان با یکدیگر ملاقات میکردند و در کوچهها پهلو به پهلوی میرفتند و در مسجد با هم نماز میکردند
حجاب و خواجهداری در ایام ولید دوم ( 126 - 127 هجری ) معمول شد
گوشه گیری زنان از آنجا پدید آمد که در ایام حیض و نفاس بر مردان حرام بودند "
در صفحه 111 میگوید :
" پیمبر از پوشیدن جامه گشاد نهی کرده بود ، اما بعضی عربان این دستور را ندیده میگرفتند . همه طبقات زیورهائی داشتند . زنان پیکر خود را به نیم تنه و کمربند براق و جامه گشاد و رنگارنگ میآراستند ، موی خود را به زیبائی دسته میکردند یا به دو طرف سر میریختند ، یا به دستهها بافته به پشت سر میآویختند و گاهی اوقات با رشتههای سیاه ابریشم نمایش آنرا بیشتر میکردند . غالبا خود را به جواهر و گل میآراستند . پس از سال 97 هجری چهره خویش را از زیر چشم به نقاب میپوشیدند . از آن پس این عادت همچنان رواج بود "
ویل دورانت در جلد 10 " تاریخ تمدن " صفحه 233 راجع به ایرانیان باستان میگوید :
" داشتن متعه بلامانع بود . این متعهها مانند معشوقههای یونانی آزاد بودند که در میان مردم ظاهر و در ضیافت مردان حاضر شوند ، اما زنان قانونی معمولا در اندرون خانه نگهداری میشدند . این رسم دیرین ایرانی به اسلام منتقل شد "
ویل دورانت طوری سخن میگوید که گوئی در زمان پیغمبر کوچکترین دستوری درباره پوشیدگی در زن وجود نداشته است و پیغمبر فقط از پوشیدن جامه گشاد نهی کرده بوده است ! و زنان مسلمان تا اواخر قرن اول و اوایل قرن دوم هجری با بی حجابی کامل رفت و آمد میکردهاند . و حال آنکه قطعا چنین نیست . تاریخ قطعی برخلاف آن شهادت میدهد . بدون شک زن جاهلیت همچنان بوده که ویل دورانت توصیف میکند ولی اسلام در این جهت تحولی به وجود آورد . عایشه همواره زنان انصار را اینچنین ستایش میکرد : " مرحبا به زنان انصار ، همینکه آیات سوره نور نازل شد یک نفر از آنان دیده نشد که مانند سابق بیرون بیاید . سر خود را با روسریهای مشکلی میپوشیدند . گوئی کلاغ روی سرشان نشسته است " ( 1 )
در سنن ابوداود جلد 2 صفحه 382 همین مطلب را از امسلمه نقل میکند با این تفاوت که امسلمه میگوید : " پس از آنکه آیه سوره احزاب ( « یدنین علیهن من جلابیبهن ») نازل شد ، زنان انصار چنین کردند "
" کنت گوبینو " در کتاب سه سال در ایران نیز معتقد است که حجاب شدید دوره ساسانی ، در دوره اسلام در میان ایرانیان باقی ماند . او معتقد است که آنچه در ایران ساسانی بوده است تنها پوشیدگی زن نبوده است بلکه مخفی نگه داشتن زن بوده است .
پاورقی : 1 - کشاف ، ذیل آیه 31 از سوره نور
سلام
امروز دارم یک کار عقب افتاده رو تمام می کنم.
فکر می کنم از امروز وقت کافی برای انجام کارهای نا تمامم داشته باشم (حالا چرا وقت کافی دارم بماند. )
می تونید جهت کسب اطلاعات بیشتر به روزنامه های کثیر الانتشار و یا وبلاگ دانشناپذیر مراجعه کنید.
در مورد کار عقب افتاده هم میتونید خودتون حدس بزنید.