1 - واژه حجاب
2 - سیمای حقیقی مسأله حجاب
3 - معاشرت آزاد از جنبه روانی
4 - بحثی در حس تغزل
5 - معاشرت آزاد از نظر زندگی خانوادگی
6 - معاشرت آزاد از نظر زندگی اجتماعی
فلسفه پوشش در اسلام
فلسفههائی که قبلا برای پوشش ذکر کردیم غالبا توجیهاتی بود که مخالفین پوشش تراشیدهاند و خواستهاند آن را حتی در صورت اسلامیش امری غیر منطقی و نامعقول معرفی کنند . روشن است که اگر انسان مسألهای را از اول خرافه فرض کند ، توجیهی هم که برای آن ذکر میکند متناسب با خرافه خواهد بود
اگر بحث کنندگان ، مسأله را با بیطرفی مورد کاوش قرار میدادند در مییافتند که فلسفه پوشش و حجاب اسلامی هیچیک از سخنان پوچ و بیاساس آنها نیست
ما برای پوشش زن از نظر اسلام فلسفه خاصی قائل هستیم که نظر عقلی آن را موجه میسازد و از نظر تحلیل میتوان آنرا مبنای حجاب در اسلام دانست
واژه حجاب
پیش از اینکه استنباط خود را در این باره ذکر کنیم لازم است یک نکته را یادآوری کنیم .
آن نکته اینست که معنای لغوی حجاب که در عصر ما این کلمه برای پوشش زن معروف شده است چیست ؟ کلمه حجاب هم به معنی پوشیدن است و هم به معنی پرده و حاجب . بیشتر استعمالش به معنی پرده است . این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش میدهد که پرده وسیله پوشش است ، و شاید بتوان گفت که به حسب اصل لغت هر پوششی حجاب نیست ، آن پوشش حجاب نامیده میشود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد . در قرآن کریم در داستان سلیمان ، غروب خورشید را اینطور توصیف میکند : " « حتی توارت بالحجاب »" ( 1 ) یعنی تا آنوقتی که خورشید در پشت پرده مخفی شد . پرده حاجز میان قلب و شکم را " حجاب " مینامند
در دستوری که امیرالمؤمنین علیه السلام به مالک اشتر نوشته است میفرماید : « فلا تطولن احتجابک عن رعیتک » ( 2 ) . یعنی در میان مردم باش ، کمتر خود را در اندرون خانه خود از مردم پنهان کن ، حاجب و دربان ترا از مردم جدا نکند ، بلکه خودت را در معرض ملاقات و تماس مردم قرار بده تا ضعیفان و بیچارگان بتوانند نیازمندیها و شکایت خود را بن گوش تو برسانند و تو نیز از جریان مور بیاطلاع نمانی
پاورقی : 1 - سوره ص ، آیه . 32 2 - نهج البلاغه ، نامه . 53
ابن خلدون در مقدمه خویش فصلی دارد تحت عنوان " فصل فی الحجاب کیف یقع فی الدول و انه یعظم عند الهرم " در این فصل بیان میکند که حکومتها در بدو تشکیل میان خود و مردم حائل و فاصلهای قرار نمیدهند ولی تدریجا حائل و پرده میان حاکم و مردم ضخیمتر میشود تا باعخره عواقب ناگواری به وجود میآورد . ابن خلدون کلمه حجاب را به معنی پرده و حائل - نه پوشش - به کار برده است
استعمال کلمه حجاب در مورد پوشش زن یک اصطلاح نسبة جدید است . در قدیم و مخصوصا در اصطلاح فقهاء کلمه " ستر " که به معنی پوشش است به کار رفته است . فقهاء چه در کتاب الصلوه و چه در کتاب النکاح که متعرض این مطلب شدهاند کلمه " ستر " را به کار بردهاند نه کلمه حجاب را . بهتر این بود که این کلمه عوض نمیشد و ما همیشه همان کلمه " پوشش " را به کار میبردیم . زیرا چنانکه گفتیم معنی شایع لغت حجاب پرده است ، و اگر در مورد پوشش به کار برده میشود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همین امر موجب شده که عده زیادی گمان کنند که اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود
وظیفه پوشش که اسلام برای زنان مقرر کرده است بدین معنی نیست که از خانه بیرون نروند . زندانی کردن و حبس زن در اسلام مطرح نیست . در برخی از کشورهای قدیم مثل ایران قدیم و هند چنین چیزهائی وجود داشته است ولی در اسلام وجود ندارد
پوشش زن در اسلام اینست که زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوهگری و خودنمائی نپردازد . آیات مربوطه همین معنی را ذکر میکند و فتوای فقهاء هم مؤید همین مطلب است و ما حدود این پوشش را با استفاده از قرآن و منابع سنت ذکر خواهیم کرد . در آیات مربوطه لغت حجاب به کار نرفته است . آیاتی که در این باره هست چه در سوره مبارکه نور و چه در سوره مبارکه احزاب ، حدود پوشش و تماسهای زن و مرد را ذکر کرده است بدون آنکه کلمه حجاب را به کار برده باشد . آیهای که در آن ، کلمه حجاب به کار رفته است مربوط است به زنان پیغمبر اسلام
میدانیم که در قرآن کریم درباره زنان پیغمبر دستورهای خاصی وارد شده است . اولین آیه خطاب به زنان پیغمبر با این جمله آغاز میشود : « یا نساء النبی لستن کأحد من النساء »یعنی شما با سایر زنان فرق دارید
اسلام عنایت خاصی داشته است که زنان پیغمبر چه در زمان حیات آن حضرت و چه بعد از وفات ایشان ، در خانههای خود بمانند ، و در این جهت بیشتر منظورهای اجتماعی و سیاسی در کار بوده است . قرآن کریم صریحا به زنان پیغمبر میگوید : « و قرن فی بیوتکن »یعنی در خانههای خود بمانید . اسلام میخواسته است " امهات المؤمنین " که خواه ناخواه احترام زیادی در میان مسلمانان داشتند از احترام خود سوء استفاده نکنند ، و احیانا ابزار عناصر خودخواه و ماجراجو در مسائل سیاسی و اجتماعی واقع نشوند . و چنانکه میدانیم یکی از " امهات المؤمنین " ( عایشه ) که از این دستور تخلف کرد ، ماجراهای سیاسی ناگواری برای جهان اسلام به وجود آورد . خود او همیشه اظهار تأسف میکرد و میگفت دوست داشتم فرزندان زیادی از پیغمبر میداشتم و میمردند اما به چنین ماجرائی دست نمیزدم
سر اینکه زنان پیغمبر ممنوع شدند از اینکه بعد از آن حضرت با شخص دیگری ازدواج کنند به نظر من همین است . یعنی شوهر بعدی از شهرت و احترام زنش سوء استفاده میکرد و ماجراها میآفرید
بنابراین اگر درباره زنان پیغمبر دستور اکیدتر و شدیدتری وجود داشته باشد بدین جهت است
به هر حال آیهای که در آن آیه کلمه " حجاب " به کار رفته آیه 54 از سوره احزاب است که میفرماید : " « و اذا سالتموهن متاعا فاسالوهن من وراء حجاب »" . یعنی اگر از آنها متاع و کالای مورد نیازی مطالبه میکنید از پشت پرده از آنها بخواهید . در اصطلاح تاریخ و حدیث اسلامی هر جا نام " آیه حجاب " آمده است مثلا گفته شده قبل از نزول آیه حجاب چنان بود و بعد از نزول آیه حجاب چنین شد ، مقصود این آیه است که مربوط به زنان پیغمبر است ( 1 ) ، نه آیات سوره نور که میفرماید : « قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم »- الی آخر - « قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن » یا آیه سوره احزاب که میفرماید : « یدنین علیهن من جلابیبهن »- الی آخر
اما اینکه چطور شد در عصر اخیر به جای اصطلاح رائج فقهاء یعنی ستر و پوشش ، کلمه حجاب و پرده و پردگی شایع شده است برای من مجهول است ، و شاید از ناحیه اشتباه کردن حجاب اسلامی به حجابهائی که در سایر ملل مرسوم بوده است باشد . ما در این باره بعدا توضیح بیشتری خواهیم داد
پاورقی : 1 - رجوع شود به صحیح مسلم جلد 4 صفحات 151 - . 148
سیمای حقیقی مسأله حجاب
حقیقت امر اینست که در مسأله پوشش - و به اصطلاح عصر اخیر حجاب - سخن در این نیست که آیا زن خوب است پوشیده در اجتماع ظاهر شود یا عریان ؟ روح سخن اینست که آیا زن و تمتعات مرد از زن باید رایگان باشد ؟ آیا مرد باید حق داشته باشد که از هر زنی در هر محفلی حداکثر تمتعات را به استثناء زنا ببرد یا نه ؟ اسلام که به روح مسائل مینگرد جواب میدهد : خیر ، مردان فقط در محیط خانوادگی و در کادر قانون ازدواج و همراه با یک سلسله تعهدات سنگین میتوانند از زنان به عنوان همسران قانونی کامجوئی کنند ، اما در محیط اجتماع استفاده از زنان بیگانه ممنوع است . و زنان نیز از اینکه مردان را در خارج از کانون خانوادگی کامیاب سازند به هر صورت و به هر شکل ممنوع میباشند
درست است که صورت ظاهر مسأله اینست که زن چه بکند ؟ پوشیده بیرون بیاید یا عریان ؟ یعنی آنکس که مسأله به نام او عنوان میشود زن است ، و احیانا مسأله با لحن دلسوزانهای طرح میشود که آیا بهتر است زن آزاد باشد یا محکوم و اسیر و در حجاب ؟ اما روح مسأله و باطن مطلب چیز دیگر است و آن اینکه آیا مرد باید در بهرهکشی جنسی از زن ، جز از جهت زنا ، آزادی مطلق داشته باشد یا نه ؟ یعنی آنکه در این مسأله ذی نفع است مرد است نه زن ، و لااقل مرد از زن در این مسأله ذی نفعتر است . به قول ویل دورانت : " دامنهای کوتاه برای همه جهانیان بجز خیاطان نعمتی است "
پس روح مسأله ، محدودیت کامیابیها به محیط خانوادگی و همسران مشروع ، یا آزاد بودن کامیابیها و کشیده شدن آنها به محیط اجتماع است . اسلام طرفدار فرضیه اول است
از نظر اسلام محدودیت کامیابیهای جنسی به محیط خانوادگی و همسران مشروع ، از جنبه روانی به بهداشت روانی اجتماع کمک میکند ، و از جنبه خانوادگی سبب تحکیم روابط افراد خانواده و برقراری صمیمیت کامل بین زوجین میگردد ، و از جنبه اجتماعی موجب حفظ و استیفاء نیروی کار و فعالیت اجتماع میگردد ، و از نظر وضع زن در برابر مرد ، سبب میگردد که ارزش زن در برابر مرد بالا رود
فلسفه پوشش اسلامی به نظر ما چند چیز است . بعضی از آنها جنبه روانی دارد و بعضی جنبه خانه و خانوادگی ، و بعضی دیگر جنبه اجتماعی ، و بعضی مربوط است به بالا بردن احترام زن و جلوگیری از ابتذال او
حجاب در اسلام از یک مسأله کلیتر و اساسیتری ریشه میگیرد و آن اینست که اسلام میخواهد انواع التذاذهای جنسی ، چه بصری و لمسی و چه نوع دیگر به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج قانونی اختصاص یابد ، اجتماع منحصرا برای کار و فعالیت باشد . برخلاف سیستم غربی عصر حاضر که کار و فعالیت را با لذتجوئیهای جنسی به هم میآمیز دل ، اسلام میخواهد این دو محیط را کاملا از یکدیگر تفکیک کند
اکنون به شرح چهار قسمت فوق میپردازیم :
1 - آرامش روانی
نبودن حریم میان زن و مرد و آزادی معاشرتهای بی بندوبار ، هیجانها و التهابهای جنسی را فزون میبخشد و تقاضای سکس را به صورت یک عطش روحی و یک خواست اشباع نشدنی در میآورد . غریزه جنسی ، غریزهای نیرومند ، عمیق و " دریا صفت " است ، هر چه بیشتر اطاعت شود سرکشتر میگردد ، همچون آتش که هر چه به آن بیشتر خوراک بدهند ، شعله ورتر میشود . برای درک این مطلب به دو چیز باید توجه داشت : 1 - تاریخ همانطوری که از آزمندان ثروت یاد میکند که با حرص و آزی حیرتآور در پی گرد آوردن پول و ثروت بودهاند و هرچه بیشتر جمع میکردهاند حریصتر میشدهاند ، همچنین از آزمندانی در زمینه مسائل جنسی یاد میکند . اینها نیز به هیچ وجه از نظر حس تصرف تملک زیبا و یان در یک حدی متوقف نشدهاند . صاحبان حرمسراها و در واقع همه کسانی که قدرت استفاده داشتهاند چنین بودهاند
کریستن سن نویسنده کتاب " ایران در زمان ساسانیان " در فصل نهم کتاب خویش مینویسد : " در نقش شکار طاق بستان فقط چند تن از سه هزار زنی که خسرو ( پرویز ) در حرم داشت میبینیم . این شهریار هیچگاه از این میل سیر نمیشد
دوشیزگان و بیوگان و زنان صاحب اولاد را در هر جا نشان میدادند ، به حرم خود میآورد . هر زمان که میل تجدید حرم میکرد ، نامهای چند به فرمانروایان اطراف میفرستاد و در آن وصف زن کامل عیار را درج میکرد . پس عمال او هرجا زنی را با وصف نامه مناسب میدیدند ، به خدمت میبردند "
از اینگونه جریانها در تاریخ قدیم بسیار میتوان یافت . در جدید این جریانها به شکل حرمسرا نیست ، به شکل دیگر است ، با این تفاوت که در جدید لزومی ندارد کسی به اندازه خسرو پرویز و هارون الرشید امکانات داشته باشد . در جدید به برکت تجدد فرنگی ، برای مردی که یک صد هزارم پرویز و هارون امکانات داشته باشد میسر است که به اندازه آنها از جنس زن بهرهکشی کند
2 - هیچ فکر کردهاید که حس " تغزل " در بشر چه حسی است ؟ قسمتی از ادبیات جهان عشق و غزل است . در این بخش از ادبیات ، مرد ، محبوب و معشوق خود را ستایش میکند ، به پیشگاه او نیاز میبرد ، او را بزرگ و خود را کوچک جلوه میدهد ، خود را نیاز میبرد ، او را بزرگ و خود را کوچک جلوه میدهد ، خود را نیازمند کوچکترین عنایت او میداند ، مدعی میشود که محبوب و معشوق " صد ملک جان به نیم نظر میتواند بخرد ، پس چرا در این معامله تقصیر میکند " از فراق او دردمندانه مینالد
این چیست ؟ چرا بشر در مورد سایر نیازهای خود چنین نمیکند ؟ آیا تاکنون دیدهاید که یک آدم پول پرست برای پول ، و یک آدم جاهپرست برای جاه و مقام غزلسرائی کرده است ؟ ! آیا تاکنون کسی برای نان غزلسرائی کرده است ؟ چرا هر کسی از شعر و غزل دیگری خوشش میآید ؟ چرا همه از دیوان حافظ اینقدر لذت میبرند ؟ آیا جز این است که همه کس آنرا با زبان یک غریزه عمیق که سراپای وجودش را گرفته است منطبق میبیند ؟ چه قدر اشتباه میکنند کسانی که میگویند یگانه عامل اساسی فعالیتهای بشر عامل اقتصاد است !
قطعا چنین زنی مایل است که فرزندی که به دنیا میآورد از مرد مورد علاقهاش باشد نه از مردی که فقط به حکم قانون همسر او است و الزاما به حکم قانون نباید از غیر او آبستن بشود . همچنان مرد نیز طبعا علاقهمند است که از زن مورد عشق و علاقهاش فرزند داشته باشد نه از زنی که با زور قانون به او پیوند کردهاند . دنیای اروپا عملا نشان داده است که با وجود وسائل ضد آبستنی ، آمار فرزندان غیر مشروع وحشتآور است