فردا سالگرد روزی است که هرگز فراموش نمی کنم. گریه های های های مادرم . و پدرم... چشم های گریان و اینکه من در حسرت دیدار امامم از نزدیک ماندم....
آنقدر کوچک بودم که مرا در آغوش بگیرند و به مراسم ببرند اما آنقدر بزرگ بودم که غم ان روزها را کامل درک کنم.
امروز اما فکر می کنم که بیشتر از آن روزها اشتیاق به دیدن امام دارم. اشتیاق به فهمیدن آنچه بود و آنچه می دید و آنچه می کرد و آنچه می گفت و .../ وصیت نامه شاید تکه ای باشد از ان دریای زلال.../
نویسنده : مهدی سالم » ساعت 10:36 عصر روز جمعه 90 خرداد 13