فرود آیید یاران وعده گاه داور است اینجا
بهارستان سرخ لاله های پرپر است اینجا
چه غم گر از منا و وادی مشعر سفر کردی
خدا داند که بهتر از منا و مشعر است اینجا
زیارتگاه کل انبیاء تا با من محشرادامه مطلب...
فرود آیید یاران وعده گاه داور است اینجا
بهارستان سرخ لاله های پرپر است اینجا
چه غم گر از منا و وادی مشعر سفر کردی
خدا داند که بهتر از منا و مشعر است اینجا
زیارتگاه کل انبیاء تا با من محشرادامه مطلب...
امام حسین علیه السلام در هشتم ذى الحجه،در همان جوش و خروشى که حجاج وارد مکه مىشدند و در همان روزى که باید به جانب منى و عرفات حرکت کنند،پشتبه مکه کرد و حرکت نمود و آن سخنان غراى معروف را-که نقل از سید بن طاووس است-انشاء کرد. منزل به منزل آمد تا به نزدیک سر حد عراق رسید.
حال در کوفه چه خبر است و چه مىگذرد، خدا عالم است.داستان عجیب و اسف انگیز جناب مسلم در آنجا رخ داده است.امام حسین علیه السلام در بین راه شخصى را دیدند که از طرف کوفه به این طرف مىآمد. (در سرزمین عربستان جاده و راه شوسه نبوده که از کنار یکدیگر رد بشوند.بیابان بوده است،و افرادى که در جهتخلاف هم حرکت مىکردند،با فواصلى از یکدیگر رد مىشدند.)لحظهاى توقف کردند به علامت اینکه من با تو کار دارم،و مىگویند این شخص امام حسین علیه السلام را مىشناخت و از طرف دیگر حامل خبر اسف آورى بود.
فهمید که اگر نزد امام حسین برود،از او خواهد پرسیدادامه مطلب...
... حضرت مسلم (ع) برای اقامه نماز به مسجد کوفه رفت و پس از نماز متوجه شد که از چهل یا به نقلی هشتاد هزار نفری که با او بیعت کرده بودند، هیچکس به جز غلام و دو فرزندش در مسجد نیست. ... در کوی و برزن کوفه سرگردان بود.
به تنهایی راه می رفت. متوجه بانویی شد که درب منزل ایستاده و منتظر کسی است. از او تقاضای آب نمود. زن که نامش طوعه و از شیعیان علی (ع) بود آب آورد و سپس به مسلم عرضه داشت: توقف تو در اینجا مناسب نیست. به خانه ی خود برو. ادامه مطلب...
یزید براى حفظ سلطه و حاکمیت بر کوفه عنصر ناپاک و سفاک و خشنى همچون «عبیدالله بن زیاد» را که حاکم بصره بود، انتخاب کرد. «ابن زیاد» با حفظ سمت، والى کوفه نیز شد. ماموریت ابن زیاد آن بود که به کوفه برود و «مسلم بن عقیل» را دستگیر کند و سپس او را محبوس یا تبعید کند، یا به قتل برساند.
مردمى که با «مسلم بن عقیل» بیعت کرده و در انتظار آمدن حسین بن على علیهماالسلام به کوفه بودند، با ورود ابن زیاد به کوفه، وضعى دیگر پیدا کردند. فردا صبح که مردم براى نماز جماعت به مسجد آمدند، ابن زیاد از دارالاماره بیرون آمد و در سخنان خود، خطاب به مردم گفت: «... امیرالمؤمنین یزید، مرا فرمانرواى شهر و این مرز و بوم و حاکم بر شما و بیت المال قرار داده است و به من دستور داده که با ستمدیدگان، انصاف و با محرومان بخشش داشته باشم و به فرمانبرداران نیکى کنم و با متهمان به مخالفت و نافرمانى با شدت و با شمشیر و تازیانه رفتار کنم. پس هر کس باید بر خویش بترسد. راستى گفتارم هنگام عمل روشن مىشود؛ به آن مرد هاشمى «مسلم بن عقیل» هم برسانید که از خشم و غضب من بترسد.» ادامه مطلب...
چون حسین بن على علیهالسلام شهید گردید، دو پسر کوچک از لشکرگاهى اسیر شدند(48) و آنها را نزد عبیدالله آوردند، او زندانبان را احضار کرد و به او گفت: این دو کودک را به زندان ببر و خوراک خوب و آب سرد به آنها مده و بر آنها سختگیرى کن.ادامه مطلب...